Sunday, October 25, 2009

بازی های کوهی

بازی عددی با مزه ای از جناب بهادر که نمی شناسمش کامنت گذاشته شده بود.ممنونم

یه بازی دیگه هم وجود داره که بسیار ساده است! این بازی برای گروه های 5 تا 10 نفره مخصوصَاً موقع پیاده روی و کوهنوردی خوبه!
تو این بازی رقابتی بین افراد وجود نداره! بازی ازین قراره که همه باید سعی کنند و به اعداد یزرگ برسند. بازی از عدد 1 شروع می شه و به ترتیب اعداد گفته می شن. اما کسی نمی دونه که چه کسی قراره عدد بعدی رو بگه! تنها قانون اینه که اگه 2 یا چند نفر به طور همزمان یه عدد رو بگن، بازی از اول می شه و دوباره به عدد 1 بر می گرده. من یه سری با بچه های راهنمایی رو 20 شرط بستم! اما نرسیدند!
ممکنه در ابتدا خیلی بی مزه به نظر بیاد، اما فقط کافیه امتحان کنید


Friday, October 23, 2009

هوپ خرگوش

هفته های پر سفر شلوغی بود
به یک سفر بازی رفته بودیم.تعدادی از بازی ها رو تست کردیم که نتایج اش جالب بود
ولی مایلم پیش از تحلیل بازی ها یک بازی ساده بنویسم

برای کسانی که به سفر و بازی کردن علاقمندند،گاهی اتفاقات ویژه ای رخ می دهد. .یکی از این اتفاق ها،تلفیق قوانین بازی های قدیمی و طراحی بازی های جدید است

با بازی هوپ که آشنایی دارید؟
گروهی بازیکن که توافق می کنند به جای مضارب یک عدد (معمولا هفت) کلمه ی هوپ را به کار ببرند

بازی با شمردن نفر به نفر شروع می شه و هر کس به هفت یا مضارب هفت رسید می گوید: هوپ

یک/دو/سه/چهار/پنج/شش/هوپ/هشت/نه/الخ

حالا بازی را پیچیده تر می کنیم.قوانین جدید ترکیبی از بازی هوپ و هفت کثیف است
برای مضارب هفت از هوپ استفاده می کنیم،برای مضارب 13 از خرگوش ،و در ضمن، مضارب 13 جهت بازی را هم عوض می کنند

فرض کنید گروهی دایره وار روی زمین نشسته اند.بازی به این شکل شروع می شود

یک/دو/سه/چهار/پنج/شش/هوپ/هشت/نه/ده/یازده/دوازده/خرگوش/(جهت بازی بر می گرده)/هوپ/پانزده/شانزده/الخ

بازی ما برنده یا بازنده ی فردی نداشت.به این شکل که هر کس اشتباه می کرد،گروه باید ازنفر بعدی مجددا از عدد یک شروع کنند و شرط برد بازی رسیدن همه ی افراد با هم به عدد مشخصی _مثلا 50_بود

این بازی را چند بار سر کلاس های درس راهنمایی به عنوان زنگ تفریح بازی کردیم،با این شرط که اگر بچه ها در مدت یک ربع به 50 رسیدند،من به همه ی کلاس شکلات خواهم داد و اگر نرسیدند،هر کدام از بچه ها به من یک شکلات بدهند

بر خلاف تصور من بازی برای بچه های اول راهنمایی بیش از حد پر استرس بود.هیجان رسیدن گروهی به عدد 50 باعث می شد تعدادی از بچه ها همواره اشتباه کنند و مجبور می شدند خشم بی نهایت بچه های دیگر را تحمل کنند

ولی بازی برای گروه کمی بزرگتر جذاب بوده تا به حال
اگر کسی تجربه ی این بازی ها را با من دارد لطف می کند اگر نکته های جالب تجربه اش را این جا در پیغام بگذارد

Sunday, October 11, 2009

نه/حداکثر ارتفاع


بازی ساده ای است ،اما مغز را به طرز قابل توجهی به کار می گیرد

مواد لازم

چند گروه شرکت کننده.گروه ها می تواند دونفر یا سه یا حتی بیشتر باشند
دو عدد دستمال کاغذی، 4 عدد کاغذ،یک چسب زخم ،دو عدد نی ،نیم متر نخ ،و مقداری پنبه

شرکت کننده ها یک ربع فرصت دارند تا با این وسایل حداکثر ارتفاع را بسازند به طوری که با یک بار فوت داور از فاصله ی یک و نیم متری فرو نریزد

دو نکته ی بدیهی
یک/ گروهی که بیشترین ارتفاع را ساخته باشد،برنده مسابقه خواهد بود
دو/ انتخاب وسایل مورد نیاز سلیقه ای است،این وسایل در چند بازی ما مورد استفاده قرار گرفتند و نتیجه خوب بود


هشت/تویستر/twister



تویستر یکی از بازی های قدیمی است.در زمان کودکی و نوجوانی ما در فروشگاه ها قابل خرید بود،شاید هنوز هم باشد،اما به دلیل سادگی وسایل بازی به راحتی قابل پیاده شدن در هر جایی است.من درکف کلاس درس ام در دبیرستان ،زمین این بازی را آماده کرده بودم و بچه ها در زنگ های تفریح مدام لیگ تویستر برگزار می کردند

مواد لازم
یک سفره ی سفید یا زمینی که روی آن دست کم 16 دایره ی رنگی ،از هر رنگ 4 عدد،رنگ شده باشد،شبیه شکل بالا
یک صفحه شبیه شکل دوم،شامل یک عقربه ی گردان،که با هر بار گرداندن مشخص شود دست یا پای راست یا چپ باید روی چه عقربه ای قرار بگیرد
بازی با گرداندن عقربه آغاز می شود.دو گروه دو یا سه نفری در بازی شرکت می کنند که هر بار با گردش عقربه توسط بازی گردان،وارد زمین یا سفره می شوند
مثلا بازی گردان عقربه را می گرداند و به من می گوید:دست راست روی سبز
من در ابتدای بازی ممکن است 4 انتخاب جای سبز داشته باشم ولی باید فکر کنم که اگر کدامشان را انتخاب کنم کار برای تیم مخالف سخت تر خواهد شد

کم کم بعد از چند بار گردش بازی،دست و پا ها به هم گره می خورند و حرکت سخت می شود.زمانی گروهی برنده می شود که زانوی یک نفراز تیم مخالف به زمین برسد

لطفا اگر ابهامی دراین توضیحات وجود دارد به من اطلاع بدهید

Saturday, October 10, 2009

هفت/عدد،بغل


حدود 20 تا 30 نفر درفضایی نسبتا کوچک می ایستند
یک نفر "اوستا" ی بازی است و در جایی بلند تر مشرف به بقیه ی آدم ها ایستاده است
اوستا عددی بین 1 تا 9 اعلام می کند. مثلا 3. بلافاصله آدم ها باید گروه های 3 نفری تشکیل دهند.کسانی که موفق نشده اند به هیچ گروه سه نفره ای بپیوندند،از بازی حذف می شوند. بازی دنبال می شود و "اوستا" عدد بعدی را اعلام می کند

بازی تا وقتی که دو نفر باقی بمانند، ادامه پیدا می کند
این بازی بیشتر هیجانی است و کمی هم به سرعت عمل احتیاج دارد

شش/دستکش،کلاه،شال گردن


مسخره،مفرح وفاقد هر گونه بارآموزشی
مواد لازم: یک دستکش، یک کلاه، یک شال گردن،دوعدد تاس و یک میوه غیر قابل شمارش،مثل خربزه

بازی با تاس انداختن شروع می شود.توافق می کنیم جهت بازی ساعتگرد باشد
به سرعت تاس می اندازیم.اولین نفری که جفت شش می آورد،باید دستکش دستش کند، کلاه به سر،شال گردن به گردن و بدون استفاده از دست میوه بخورد.در این فاصله دیگران همچنان تاس می اندازند .به محض این که نفر بعدی تاس بیاورد،دستکش و کلاه و شالگردن رابا سرعت هر چه تمام تر از نفر قبلی تحویل می گیرد و به سمت میوه می رود

بازی با خنده و پیروزی کسی به پایان می رسد که میوه را تمام می کند

پنج/ریتم

این یکی از تمرین های کلاس درس مبانی هنر من اه
یه ریتم انتخاب می کنیم،مثلا 8/6...یک دو سه/یک دو سه.یک نفر ریتم نگهدار می شه و با دست ریتم رو می گیره.از اینجا هر کس سعی می کنه وارد بشه و صدایی رو به صداها اضافه کنه،اما سختی کار اون جا ست که مثلا اگه من روی ضرب سه می گفتم بوق،دیگه باید همواره روی سه می گفتم بوق و نگهداری ضرب واقعا آسون نیست

نتیجه ولی خیلی پر هیجان اه.بعد از پنج دقیقه یه آهنگ ساخته می شه پر ازسر و صدا اما معنی دار و ریتمیک

سال هاست که من این رو به عنوان بازی توی جمع های دوستانه پیشنهاد می دم و هر بار بهمون خوش می گذره.امتحانش بد نیست

Friday, October 9, 2009

چهار/گنج بازی

درست به خاطر ندارم که این بازی از کجا به مجموعه ی بازی های کودکی ما پیوست
دو گروه بازی گردان و بازیکن وجود دارن
ما معمولا یه شب که در مهمونی بازی می کردیم،یک گروه تماما بازی گردان می شد و شب بعدی گروه بعدی بازی رو می گردوند

گروه بازی گردان دو مسیر -باز هم می تونه بسته به تعداد بازی کن ها و توان بازی گردان ها مسیرها بیشتر بشه- آماده می کنه که هر کدوم حدود 10 تا قسمت داره

بازی رو از زاویه ی بازی کن ها توضیح می دهم

دو گروه بازیکن آماده ی شروع اند
به هر کدام یک یادداشت می دهیم .این یادداشت آدرس جایی توی خونه است،مثلا زیر پایه ی میز آشپزخانه
هر گروه مسیر جدایی داره،اما بازی گردان ها سعی می کنن مسیرهایی طراحی کنند که برای رسیدن بهشون حدودا به زمان یکسانی احتیاج باشه

وقتی به محل آدرس می رسند،مثلا زیر یک پایه ی میز آشپزخونه،آدرس دیگه ای پیدا می کنند و به همین ترتیب تا پایان بازی آدرس ها رو دنبال می کنند تا این که آدرس پایانی هر دو گروه یکی یه و اون آدرس گنج مورد نظره
هر گروهی که زودتر به آدرس پایانی برسه طبیعتا صاحب گنج خواهد شد

وقتی بزرگتر بودیم،کمی شاخ و برگ بازی رو بیشتر می کردیم
مثلا دو سه تا یادداشت در دوسه مرحله خودشون پازل هم بودند و با چیدنشون کنار هم می تونستیم آدرس رو پیدا کنیم

دیروز شنیدم که یکی از دوستانم با کمک چنین ایده ای یک سفر طراحی کرده که خودش امیدوارم این جا توضیح بده به زودی

سه/فوتبال دستی


این بازی به تازگی به ذهنم رسیده.هنوز جایی ندیده ام و هنوز امتحان نشده.امیدوارم آخر هفته از بوته امتحان سر بلند بیرون بیاد
ساختار صحنه همان فوتبال دستی است،با این تفاوت که به جای اسباب بازی،زمین رو با آدم ها می چینیم
شش ردیف چوب بلند_3متر_به موازات هم می چینیم و در هر ردیف دو یا سه نفر به فاصله ی یکسان قرار می گیرند
تیم های مختلف به صورت یکی در میان می ایستند
یک بازیکن از تیم الف مثل توپ فوتبال دستی از یک جهت حرکت می کنه و یک بازیکن از تیم ب از جهت مخالف
بازیکن های داخل زمین فقط می تونن برای دفاع در جهت عرض حرکت کنند،درست مثل حرکت در فوتبال دستی.بازی کن های نقش توپ باید بتونن خودشونو به طرف مقابل زمین برسونن و امتیاز بگیرن
بنابراین هر گروه دست کم 6 بازیکن زمین (سه ردیف دو نفره)و 4 بازیکن توپ داره

دو/مربع های چند تکه


این یکی هم در همان کارگاه آموزشی بم اجرا شد.مجموعه فعالیت هایی که در هر کدام یکی از حواس پنج گانه را در تصمیم گیری ها خاموش می کردیم
این بار بازیکن ها در طول بازی اجازه ی صحبت کردن ندارند

چهار مربع کاغذی هم سایز را هر کدام به چند قسمت تقسیم می کنیم(بستگی به تعداد شرکت کننده ،به ازای هر شرکت کننده یک قطعه نیاز داریم)و همه ی قطعه ها را در کیسه ای قرار می دهیم.کیسه را تکان می دهیم تا کاغذ ها قاطی شوند

هر شرکت کننده یک تکه کاغذ از کیسه بر می دارد.بازی آغاز می شود.مدت زمان محدودی(باز هم ده دقیقه مناسب اه)فرصت دارند که بدون این که بتوانند با هم صحبت کنند،با هم تعامل کنند و 4 مربع کامل شده را روی زمین بچینند
فضای یک سالن را مجسم کنید.شرکت کننده ها در این فضا راه می روند و قطعه هایشان را به هم نشان می دهند و کنار هم می گذارند.بدون استفاده از کلام باید همدیگر را مجاب کنند که آیا دو قطعه ی ما مربوط به یک مربع است یا نه.چرا که اگرهر دو قطعه ی یک مربع باشند ،باید با هم راه بروند و به دنبال بقیه ی قطعه ها بگردند
نکته:ظاهر این بازی ها ساده تر از باطن شان است

یک/چند ضلعی با چشم بسته


این بازی را زمانی که در شهر بم کار می کردم،دریک کارگاه آموزشی یاد گرفتم

سر و ته طناب بزرگ(مثلا)پانزده متری ای را به هم وصل می کنیم. حلقه ی بسته ی بی شکل را روی زمین قرار می دهیم.چشم بازیکن ها را از قبل بسته ایم.آن ها را به سمت طناب هدایت می کنیم و دستشان را به طناب می دهیم.الان شرکت کننده ها همه بیرون طناب ایستاده اند و هر کدام یک دستشان به حلقه است
بازی شروع می شود
به تعداد و سن بازی کن ها نگاه می کنیم و درجه ی سختی و آسانی بازی را انتخاب می کنیم.مثلا اگر 6 نوجوان 14 ساله اند،بهشون پیشنهاد می دیم که در زمان معین(10 دقیقه زمان مناسبی یه) با چشم بسته یک 8ضلعی منتظم بسازند

شرط های بازی
چشم ها تا پایان بازی بسته بماند
بازی کن ها دستشان را از حلقه بر نمی دارند،اما طناب می تواند آزادانه زیر دستشان جا به جا شود.یعنی ترتیب ایستادن آدم ها تغییر نمی کند

اگر برایتان امکان دارد جالب است که از بالاترین جایی که می توانید از بازی عکس بگیرید.نتایج جالبی به دست می یاد.من الان در کامپیوترم عکس از بالا پیدا نمی کنم متاسفانه

بازی

صبح به خیر
بازی هایی که انجام داده ایم و امیدوارم سال ها انجام بشه رو خیلی شتاب زده به منظور یه سفر بازی این جا یادداشت می کنم.ویرایش و باقی قضایا رو بر من ببخشید و اگه امکان داره و نکته ای به ذهن تون رسید بهش اضافه کنین
قربان شما